ژوان جانژوان جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

هـــــــــــدیه ای از آسمــــــــــــون

روزی که تو اومدی عزیزم

دختر قشنگم نمیدونم که چجوری باید خاطره ی این روز رو برات تعریف کنم . اونقدر همه چیز زیبا بود که حتی خودمم باورم نمیشد!!! تو اومدی مامانی تو اومدی بیشتر از ده روز بود که من و بابا محسن بی صبرانه و در آماده باش کامل منتظر اومدنت بودیم اما تو همچین تو دل مامانی جا خوش کرده بودی که انگار حالا حالاها خیال اومدن نداشتی! وای خدای من ... چه انتظار شیرینی بود  و اما شنبه... 4/ خرداد / 92 .... همه چیز مثل یه خواب بود... از خداحافظی غریبانه ی من و خاله جونی پشت در اتاق عمل تا حضور بابا محسن بالای سرم در حالی که گان پوشیده بود و دستاش از استرس میلرزید... از حس غریبی که روی تخت جراحی د...
13 خرداد 1392

تو اومدی عزیزم...

...we welecome with love  فرشته کوچولوی ما بالاخره زمینی شد. شنبه 4/3/92 ساعت 21:45 ژوان نازنینم قدمهای کوچولوش رو تو این دنیا گذاشت. مامانی به دنیا خوش اومدی     ...
9 خرداد 1392

نامه ای برای دخترم

    دختر نازنينم...عروسكم...شيرينم نوشتن نامه واسه يه نى نى توى راه شايد كار خنده دارى باشه اما وقتى فكر ميكنم شايد يه روزى تو اين نامه رو بخونى و حال اين روزاى  منو بفهمى،حس خوبى بهم دست ميده. فرشته كوچولوى من، چيزى نزديك به نه ماهه كه تو دارى تو وجود من زندگى ميكنى و قلب كوچيكت داره تو تن من ميزنه...  تو اين مدت چه لحظه هاى شيرينى ، چه خاطره هايى ، چه زيستنى با تو داشتم... ولى ديگه آخراشيم. چيزى به اومدنت نمونده و من بيقرارم... با اينكه ميدونم ديگه هيچ وقت مثل الان و تا اين اندازه بهم نزديك نخواهيم بود اما نميدونى كه با چه عشقى منتظر اومدنتم... ميخوام توى آغوشم حضور گرمت رو احساس كنم ، ميخ...
30 ارديبهشت 1392

سیسمونی پرنسس کوچولوی ما

  سلام نازنین ما مان مریم... خوبی عسلم؟ بالاخره مامی بعد از مدت ها وقت کرد بیاد اینجا با یه پست تپل مپل از عکس های سیسمونی پرنسس ژوان... قبل از هر چیز میخوام هم از مامان عزیزم تشکر کنم که زحمت کشیدن و کلی هزینه کردن و همینطور بابا محسن مهربون که غیر از پاره شدن جیب مبارکشون مورد انواع سو استفاده های ابزاری هم قرار گرفتن!!! و تو عملیات خرید لوازم نی نی با وجود خستگی های زیاد لحظه ای مارو تنها نذاشتن... گل نازم ، این اتاق با نهایت عشق برات آماده شده... امیدوارم از سلیقه ی مامان راضی باشی ... اول از همه لوستر اتاق دخملی تو حالت های مختلف...!!!   ...
5 ارديبهشت 1392

نوروز 92

  عید آمد و عید آمد،یاری که رمید آمد عیدانه فراوان شد...تا باد چنین بادا   سلام گل دخترم امیدوارم حالت خوب خوب باشه قشنگم عزیز دل مامان مریم...نمی دونی چقد برات حرف دارم مامانی امسال عید برای من و ددی خیلی خاص بود اول از همه اینکه دیگه دو نفر نبودیم...تو نی نی کوچولو هم باهامون بودی دوم اینکه این اولین عیدی بود که لحظه ی تحویل سال ما تو خونه ی خودمون بوذیم و تنها کنار سفره ی هفت سین می نشستیم... آخه من هر سال برای تحویل سال دوست دارم یه جای خاص باشم...مثلا پارسال هفت سینمون رو لب دریا چیدیم یا دو سال پیش تو حافظیه(شیراز) بودیم اما امسال هیچ چیزی برای من خاص تر از حضور تو نبود...
5 فروردين 1392

دخترم...نامدار باشی ایشاا...

سلام شیرینم... میدونم که حالت خوبه و یواش یواش داری بزرگ میشی عزیز دلم. اگه بدونی این روزا با هر تکون خوردنت چه عشقی میکنیم...آخه از روی شکمم میتونم تکونات و ببینم.خیلی برام عزیزی مامی جون... گل قشنگم بالاخره بعد از کلی تحقیق و گشت و گذار تو سایت های اسم های فارسی-ترکی-کردی-لری و حتی بعضی سایت های خارجی یه اسم خوب برات انتخاب کردیم من و ددی تصمیم گرفتیم اسم تو فرشته کوچولو رو بذاریم   ژوان   &nbs...
12 اسفند 1391

5 سال سال پیش در چنین روزی...

   سلام عزیز دلم... خوبی ؟ باید بدونی که امروز برای من و ددی یه روز خیلی خاصه... آخه دقیقا ٥ سال از اولین روزی که من و بابا محسن با هم آشنا شدیم میگذره ... وااااااااااااای خدای من ... کی باورش میشه؟! ٥ ساااااااااااااااال... زمان درازی از اون روز گدشته و من و بابا محسن تو این مدت لحظه های خیلی شیرینی با هم داشتیم از خدا میخوام که این شادی رو تا ابد از من نگیره... می دونم که با اومدن تو زندگی عاشقانه و پر هیجان ما از اینی که هست خیلی هم بهتر میشه  پـــــــــس... زنده باد این عاشقانه همسر مهربونم تا ابد عاشقتم ...
29 بهمن 1391

اولین سازهای دخترمون...

 سلام گل نازم... خوبی نفسم؟ یه خبر خوب دارم...عزیزم،از اونجایی که هر دفعه مامی واست ویلن میزد یا ددی برات دف میزد تو کلی خوشحال میشدی و از خودت ذوق در میکردی ما فهمیدیم که دختری از همین الان به موسیقی علاقه منده و قراره مثل مامان و باباش هنرمند بشه... برای همین تصمیم گرفتیم که بریم و برای تو جوجه کوچولو ساز بخریم... بهترین ساز هایی که برای بچه ها طراحی شده رو برات انتخاب کردیم و خریدیم ساز بلز و فلوت ریکوردر امیدوارم که دوستشون داشته باشی و حتما ازشون استفاده کنی. البته مامی این ها فقط سازهایی هستن که تو رو با موسیقی آشنا میکنن... یه کمی که بزرگ بشی کمکت میکنم که موسیقی رو به طور حرفه ای...
24 بهمن 1391

فعالیت های ماه ششم...

    سلام نازگل من... امیدوارم که حالت خوب باشه قشنگم... دیروز چکاپ داشتم... بازم صدای قلب کوچولوت رو شنیدم. وای عزیزم... نمی دونی چقدر عاشق شنیدن صدای تاپ تاپ قلب تو ام عسل مامان اگه بدونی این روزا چقدر سرم شلوغ بود...خدا رو شکر خرید سیسمونیت کامل شد.  ٢ هفته ای میشه که بعد از ظهر ها،تا ددی از سر کار میاد میریم بهار و با بسته شدن مغازه ها برمیگردیم خونه... تقریبا همه ی وسایل مورد نیاز رو خریدیم. حتی سرویس خوابت رو هم فردا تحویل میدن فقط.......... من و باباییت تصمیم گرفتنیم تا موقع اومدن تو خونمون رو عوض کنیم و یه خونه ی بزرگتر بخریم که ٢ تا اتاق خواب داشته با...
19 بهمن 1391