ژوان جانژوان جان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

هـــــــــــدیه ای از آسمــــــــــــون

باز هم جشن تولد یک سالگی

عزیز جونم... کوچولوی یک ساله ی قشنگم توی پست قبلی برات از اولین مراسم جشن تولدت گفتم که رفتیم شمال و حسابی خوش گذروندیم و به قولی ترکوندیم.... الان اینجام تا از دومین جشنمون بگم که دقیقا تو شب تولدت برگزار شد البته یه جورایی جشن تولد نبود! ما اسمش رو گذاشتیم جشن فانوس ها یکشنبه،4/خرداد دوستامون رو برای شام دعوت کردیم  به پارک جنگلی لویزان از صبحش هوا ابری بود و کلی هم باد میومد... ولی ما برناممون رو کنسل نکردیم چون تو هواشناسی یاهو دیده بودم که ساعت 6 به بعد هوا صاف میشه ساعت 7 توی راه بودیم که تازه بارون گرفت ولی ما باز هم به راهمون ادامه دادیم وقتی  رسیدیم یک...
12 خرداد 1393

تولد یک سالگی

فرشته کوچولوی من بالاخره یک ساله شدی الان که این جمله رو نوشتم یه عالمه تصویر زیبا از این یک سال از نظرم گذشت... یک سال پر از عشق، یک سال پر از دوست داشتن،یک سال پر از خاطرات خوب... مامانی تو این یک سال از وجودت هیچ چیز ندیدم جز خوبی فقط میتونم بگم خدایا شکرت نازنین مامان مریم... تولدت مبارک امیدوارم سالهای سال با خوشی و سلامتی زندگی کنی به همه ی آرزوهای قشنگت برسی مطمئن باش که من و ددی هم برای خوشبخت بودنت از جون مایه میذاریم دخترکم نه بابا محسنت پادشاهه نه مامان مریمت ملکه ولی برای شما که بهترین پرنسس کوچولوی دنیایی، درست مثل شاهزاده خانم های تو قصه چهار شب و ...
9 خرداد 1393
1