ژوان جانژوان جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

هـــــــــــدیه ای از آسمــــــــــــون

نوروز 92

1392/1/5 16:28
نویسنده : mom & dad
365 بازدید
اشتراک گذاری

 

عید آمد و عید آمد،یاری که رمید آمد

عیدانه فراوان شد...تا باد چنین بادا

 

سلام گل دخترم

امیدوارم حالت خوب خوب باشه قشنگم

عزیز دل مامان مریم...نمی دونی چقد برات حرف دارم مامانی

امسال عید برای من و ددی خیلی خاص بود

اول از همه اینکه دیگه دو نفر نبودیم...تو نی نی کوچولو هم باهامون بودی

دوم اینکه این اولین عیدی بود که لحظه ی تحویل سال ما تو خونه ی خودمون بوذیم و تنها کنار سفره ی هفت سین می نشستیم...

آخه من هر سال برای تحویل سال دوست دارم یه جای خاص باشم...مثلا پارسال هفت سینمون رو لب دریا چیدیم یا دو سال پیش تو حافظیه(شیراز) بودیم اما امسال هیچ چیزی برای من خاص تر از حضور تو نبود هر چند لحظه ی تحویل سال تو فرشته کوچولوی قشنگم خواب بودی

نازنینم نمی دونی چه حال خوبی داشتم...

عکس خوشگلت توی سفره ی هفت سین ما حسابی خودنمایی میکرد و من از خدا میخواستم تو سال دیگه سالم و سلامت توی بغلم باشی...

اینم عکس هفت سین دو نفر و نصفه ای ما

 

شکلکهای جالب و متنوع آروین

گل نازم...عید امسال برای ما یه خاصییت دیگه هم داشت و اون این بود که خدای مهربون یه عیدی خوب به ما داد

پسر دایی بهزادت به دنیا اومد و با اومدنش شادی رو مهمون قلب هممون کرد...

روز اول عید بار و بندیلمون رو بستیم و رفتیم همدان...دل تو دلم نبود که پسری رو ببینم...

وای ژوانی...نمی دونی چه حالی شدم وقتی دیدمش...آخه نی نی دقیقا همون شکلی بود که من تو رو تصور میکردم مخصوصا وقتی که خواب بود

اسم این نی نی ناز و دوست داشتنی رو "آرش" گذاشتن

 

وای مامانی...وقتی بغلش کردم نمی دونی چه حالی شدم... فقط تو توی ذهنم بودی

از اون روز حسابی بیقرارت شدم...میخوام زود بیای تو بغلم عشقم... دیگه طاقت ندارم

هر چند تا اومدنت فاصله ی زیادی ندارم اما همین یک ماه و نیم هم برای یه مامان بیقرار خیلی زیاده...

عسلکم...خوب رشد کن و تا جایی که میتونی سعی کن زودتر بیای

آغوش مامان و بابات با یه دنیا عشق منتظر اومدن توئه

خیلی دوست داریم نفس

عیدت مبارک

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

سمیه
6 فروردین 92 9:57
وای عزیز دلم ماشالله چقد نازه این آقا ارش ایشالله که به سلامتی و خوش قدمی منم دلم هوای نی نی مو کرد که زود بیاد
مــآمــآنــے
6 فروردین 92 10:29
ماشالله چه نی نی نازی خدا حفظش کنه انشالله زمینی شدن فرشته کوچولوت
نگاری
6 فروردین 92 22:35
سلام مریم جونم عیدت مبارک فدات شم تولد آرش گولو هم مبارک و واقعا هیچی سخت تر از انتظار نیست
عمه آرش،خاله ژوان
7 فروردین 92 22:45
ای وای فدای چشمای خوشگلش بشه عمه.که موقع انداختن این عکس بیشتر نگرانه چشماش بودم که اذیت نشه،تا کادربندیم.
مامان سونیا
8 فروردین 92 16:35
سلام خوبین روز جمعه ساعت چهارو بیست و پنج دقیقه بعد از ظهر تولد سونیاست یک پست جشن تولد به همین مناسبت براش میگذارم خوشحال میشم شما هم تشریف بیارید
مامان سونیا
10 فروردین 92 8:06
انشاالله که این یک ماه و نیم هم زود زود تموم بشه ونی نی خوشگلت زودی بیاد توی بغلت تولد اقا ارش هم مبارک باشه
مامان سونیا
10 فروردین 92 8:07
ممنونم از تبریک تولدتون به سونیای عزیزم متشکر که به وبمون اومدید
مــآمــآنــے
10 فروردین 92 9:56
ممنون عزیزم انشالله به سلامتی زمینی شدن فرشته هامون
نگاری
16 فروردین 92 17:31
جونم عزیزم چشم دعات می کنم فدات شم تو هم منو یادت نره عزیزم
زهره مامی ژوان
19 فروردین 92 10:48
مریم جون دیگه واقعا چیزی نمونده ها ... این یک ماه و نیم هم مثل برق و باد می گذره و روی ماه ژوان کوچولو رو به زودی می بینی به امید خدا... می بوسمت عزیزم. سال نو هم خیلی خیلی مبارک...
مامانی مینا
21 فروردین 92 15:34
سلام مامان مریم.سال نو مبارک قدم برادر زاده نازت مبارک,خدا حفظش کنه امیدوارم روزهای اندکی که مونده به خوبی و خوشی روزهای گذشته پیش بره و به سلامتی دختر نازتو به آغوش بکشی.
نگاری
22 فروردین 92 20:42
اره مامانی فردا نی نی گولو به دنیا می یاد هم خوشحالم هم نگران یه کوچولو هم می ترسم
زهره مامان آرسام
28 فروردین 92 16:53
عزیزم الهی بسلامت دخمل نازت بیاد بغلت خوشحالم با کسی آشنا میشم که از موسیقی سر در میاره آخه من خیلی دوست دارم آرسام بتونه یه سازی رو بزنه اینجوری میتونم از کمکتون استفاده کنم البته ااگه افتخار دوستی رو بهم بدین