اولین ماهگرد تولدت
سلام نازگلم
امروز بالاخره اومدم تا برات از یک ماهی که گذشت بگم...
شاید باورت نشه اگه بهت بگم چه دختر خوبی بودی و تا حالا حتی اندازه ی سر سوزن هم مامان و اذیت نکردی ... اما واقعیت همینه... تو واقعا به همین اندازه خانمی...
مامانی از خوبی هات هر چی بگم کم گفتم...تا حالا هیچ نوزادی ندیدم که به اندازه تو آروم باشه. اصلا گریه نمیکنی و جیغ نمیزنی... به جاش خیلی زیاد میخندی : )
حتی وقتی نصفه شب از خواب بیدار میشی گریه نمیکنی... اینقدر دستت رو میخوری که من با صدای ملچ ملوچ کردنت بیدار میشم یا نهایتا اگه خیلی گشنت بشه و من بیدار نشم یه ذره اه اه میکنی !
خدا رو شکر فعلا از دل درد و رفلاکس و کولیک هم هیچ خبری نیست...
خودت باید بدونی با داشتن همچین دختری من چقدر خوشحال و خوشبختم.
مامان جونی... بی اندازه دوست داریم ... نمیدونی با اومدنت چه رنگ قشنگی به زندگیمون دادی
عاشق چشماتم وقتی تو چشمام خیره میشی و نگاهم میکنی...
عاشق لب هاتم وقتی بهم میخندی
عاشق گرمی اون دستای کوچولوتم
عاشق موهاتم که سیخ شده رفته تو هوا
عاشق اون مدلهای خوشگل خوابیدنت...
عاشق صدات
عاشق نگات که هر جا میرم دنبالم میکنه
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
دخترم
دارم دیوونه میشم از این همه عشق
خدایا شکرت
این خوشبختی رو برام همیشگی کن
قشنگم ، به همین زودی یک ماه گذشت. من که باورم نمیشه... اینقدر باهات خوش بودم که نفهمیدم چطوری این یک ماه گذشت
خدا کنه که این خوشی برای هممون جاودانه باشه
..راستی گلم ، از اتفاقات مهم این ماه این بود که درست وقتی سی روزه شدی بردیمت فلیک واسه عکاسی. عکسهات خیلی خوب شدن. احتمالا پست بعدی عکسای قشنگت رو میذارم.
تازه وقتی هم سی و چهار روزت شد با هم رفتیم دفتر پلیس +10 که برات پاسپورت بگیرم. نمیدونی با چه دردسری ازت عکس پرسنلی گرفتیم.مگه سرت رو یه ثانیه صاف نگه میداشتی؟ کشتی مارو آخرشم عکست مثل قاتلای فراری شد.
در ضمن مجله نی نی+ تو بخشن خاطرات مادران آینده یه مطلب از من چاپ کرده... وقتی تو دلم بودی این مطلب رو فرستاده بودم ... خیلی جالب بود برام فکر نمیکردم چاپش کنن
و اما
چند تا عکس از وقتایی که خوابی و من از نگاه کردنت سیر نمیشم
و اینم اولین ماهگرد تولدت گل نازم